یزید را میمونی بود که آن را ابوقیس نامیده بود.
این میمون را همیشه در کنارخود می گذاشت و از زیادی کاسه شراب خود را به او می نوشانید
و می گفت این میمون یکی از پیـر مردان بنی اسرائیل است که در اثـر گناه مسخ شده است.
این میمون را بـر گــردن خـرِ مـاده ای که جهت مسـابقـه ی اسب دوانی تـربیت شده بـود سـوار
میکرد و همراه اسب ها به اسب دوانی و مسابقه می فرستاد.
یک روز این میمون در مسابقه پیش افتـاد،یـزید شاد شد و شعری در تشویق آن حیــوان سـرود
شگفت آورتر آن که وقتی تین میمون مُـرد جناب پادشاه اموی سخت افسـرده شد و دستور داد
مردار میمون را کفن و دفن کنند و مردم شام برایش عزاداری نمایند.
احقاق الحق،ج10،ص490،عیون اخبارالرضا علیه السّلام،ج2،ص26
«این موضوع اشـاره ای است به مشـایی کـه همیشه همـراه
احمدی نـژادست،اما نمیدانم این برای چی تربیت شده است»
:: موضوعات مرتبط:
تاریخی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 313
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0